چرا پاسخ به این پرسش اساسی بسیار دشوار است؟
تاریخ انتشار: ۶ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۹۹۴۵۴
فرارو-کارل زیمر نویسنده، وبلاگ نویس، مقاله نویس و روزنامه نگار مشهور علمی است که در موضوعات تکامل، انگلها و وراثت تخصص دارد. او که نویسنده کتابهای زیادی میباشد مقالات علمی اش را در نشریاتی مانند نیویورک تایمز، دیسکاور و نشنال جئوگرافی منتشر کرده است. او عضو کالج مورس دانشگاه ییل و استادیار بیوفیزیک مولکولی و بیوشیمی در دانشگاه ییل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از وکس، ما وقتی زندگی را میبینیم آن را میشناسیم. پرندگان با قابلیت پرواز مانند موجودات میکروسکوپی به وضوح زنده هستند، اما آیا ما انسانها میدانیم که اساسا زندگی چیست؟ خیر، هیچ کس نتوانسته زندگی را تعریف کند و برخی افراد به شما خواهند گفت که تعریف زندگی امکان ناپذیر است.
صدها تعریف از زندگی وجود دارد که دانشمندان خود در ادبیات علمی منتشر کرده اند. این تعاریف همه چیز را شامل میشوند از تعاریف سادهای مانند "زندگی یک شبکه متابولیک در یک مرز" گرفته تا جملاتی که به نظر میرسد برای رمزگشایی آن به مدرک دکترا نیاز دارید: "زندگی یک کلاد تک فیلیتی است که از آخرین جد مشترک جهانی سرچشمه میگیرد و همه فرزندان اش را شامل میشود".
هیچ تعریف مورد اجماعی در مورد زندگی وجود ندارد و پرسش درباره چیستی آن هنوز ما را آزار میدهد. در ظاهر به نظر میرسد که پاسخ دادن به آن باید آسان باشد پاسخ به موضوعی که یک دانش آموز کلاس پنجمی باید بتواند برای تکالیف علوم به آن پاسخ دهد. علت آسان قلمداد کردن پاسخ به این پرسش آن است که ما آن را احساس میکنیم. مغز ما در واقع برای تشخیص چیزهایی مانند حرکت بیولوژیکی تنظیم شده است.
ما به نوعی برای تشخیص زندگی آمادهایم، اما این در واقع بدان معنی نیست که ما میدانیم زندگی چیست، اما باز هم ممکن است پاسخ دادن به آن پرسش ضروری باشد مانند تصور این که ستارهشناسان بر سر تعریف ستاره توافق نظری نداشته باشند، اما این حتی اساسیتر است. این زندگی است.
در مسیر تعریف درباره چیستی زندگی موارد گیج کنندهای وجود دارند از جمله معروفترین آن موارد ویروسها هستند. از برخی جهات، ویروسها به طور باورنکردنی زنده به نظر میرسند. ما این موضوع را در جریان شیوع کووید -۱۹ مشاهده کردیم. چه کسی میداند که چند نسخه از SARS-CoV-۲ در چند سال گذشته از طریق تکثیر تولید شده اند. نکته دیگر آن که این ویروسها جهش نیز پیدا میکنند. برخی از این جهشها باعث میشوند آنان در کارکردهایی خاص بهتر شوند.
با این وجود، ویروسها هیچ راهی برای جذب مولکولها و تبدیل آن مولکولها به مولکولهای جدید ندارند. ویروسها فاقد دهان هستند، معده و آنزیم ندارند. ویروسها اساسا دستورالعملهایی هستند که یک سلول را دوباره برنامه ریزی میکنند. آن سلول و نه ویروس است که ویروسهای جدید میسازد.
تعریف ناسا از زندگی این گونه است: "زندگی یک سیستم شیمیایی خودپایه است که قادر به تکامل داروینی میباشد". بنابراین، ویروسها تکامل داروینی را به چالش میکشند. آنان یک سیستم شیمیایی هستند، اما خودپایدار نیستند. اگر ویروسها زنده نیستند پس چه هستند؟ من پاسخی برای این پرسش ندارم.
عجیب است که بگوییم ویروسها مردهاند، زیرا طبق تعریف آنها باید ابتدا زنده باشند تا بمیرند. چیزی که میتواند از طریق چنین تغییرات شگرفی رخ دهد، اما هم چنین ژنهایی را به نسلها منتقل میکند گفتن این که هیچ ربطی به زندگی ندارد صرفا احساس عجیبی را به دنبال دارد.
اگر تعریف گسترده تری از زندگی داشته باشیم گلبولهای قرمز نمونه جالبی خواهند بود. اگر تمام گلبولهای قرمز خون فردی را بگیرید او میمیرد. این سلولها پروتئینهای زیادی را در داخل خود دارند که کارهای مهم زیادی را انجام میدهند بهویژه دریافت اکسیژن از ریهها و انتقال آن به بدن. بنابراین، مانند موجودات زنده دارای مرزهایی هستند و کارهای پیچیده بیوشیمیایی را انجام میدهند.
افراد در مورد طول عمر گلبولهای قرمز صحبت خواهند کرد. آنان اساسا تنها برای چند ماه در بدن شما وجود دارند. بنابراین، شما فکر میکنید چیزی که طول عمر دارد زنده است. گلبولهای قرمز برخی از ویژگیهای زندگی را دارند برخی ویژگیهای واقعاً مهم، اما یکی از این ویژگیهای واقعا مرکزی را کاملا از دست میدهند: ژن ها. گلبولهای قرمز هیچ ژنی ندارند. در نتیجه، راهی برای رشد و تقسیم و تکثیر آن وجود ندارد.
به این فکر کنید که انواعی از حشرات وجود دارند برای مثال سیکادا که اندامهای خاصی را در داخل بدن خود رشد میدهند که در آن انواع خاصی از باکتریها در داخل سلولها زندگی میکنند. این باکتریها برای این سیکاداها حیاتی هستند. این باکتریها انواع خاصی از اسیدهای آمینه را برای حشرات میسازند که حشرات نمیتوانند آن را از طریق خوردن گیاهان دریافت کنند. این باکتریها به نوبه خود مقدار زیادی غذا از سیکادا دریافت میکنند و نمیتوانند خارج از سیکادا زندگی کنند.
آنان از نظر شیمیایی قادر به زنده ماندن نیستند. این باکتریها ژنهای خود را دارند؛ بنابراین آنان میتوانند رشد کنند و تکثیر شوند، اما متمایز نیستند. این باکتریها در واقع باید داخل سلولهای سیکادا باشند. بنابراین، آنان همان طور که میتوانید تصور کنید با سیکادا ادغام شده اند. آیا آنان زنده هستند؟ خب، من فکر میکنم شما میتوانید این موضوع را مطرح کنید، اما در واقع نمیتوانید! اگر یکی از قوانین شما این است که "باید متمایز باشد" پس فکر نمیکنم که باکتریها با آن مطابقت داشته باشند.
ویروسها به نوعی زندهتر از این باکتریها هستند. این باکتریها از مادر به فرزندان شان منتقل میشوند. آنان در اطراف شناور نیستند. ما خود ساکن برخی از باکتریهای سابق هستیم. دو میلیارد سال پیش اجداد تک سلولی ما با این باکتریهای مصرف کننده اکسیژن اتحادی تشکیل دادند. آنان به این چیزهای کوچک در داخل سلولهای ما به نام میتوکندری تبدیل شدند که سوخت مان را تولید میکنند.
اگر میتوکندری خود را بیرون آوریم ما مردهایم. میتوکندریها هنوز چند ژن در درون شان باقی مانده است، اما شما هرگز نخواهید دید که میتوکندریها از یک سلول خارج میشوند و به تنهایی میخزند. میتوکندریها نمیتوانند آن کار را انجام دهند و ابزاری برای زنده ماندن ندارند.
بنابراین، گلبولهای قرمز خون و میتوکندری ممکن است زنده نباشند آن دو در فرآیند زندگی دخیل هستند. با این وجود، آیا نمونههایی از چیزهایی نیز وجود دارد که به طور قطع زنده به نظر میرسند هیچ استدلالی ندارند، اما هنوز تعاریف زندگی را اشتباه میگیرند؟
در این مورد میتوان به یک ماهی اشاره کرد که کاملا بی ضرر به نظر میرسد. اگر این ماهی کوچک کوچک در جویبارهای مکزیک و جنوب ایالات متحده میچرخد به آن دوبار نگاه نمیکنید. صدها هزار سال پیش زمانی که دو گونه دیگر مولی با هم آمیخته شدند و یک هیبرید تولید کردند این ماهی تکامل یافت؛ و اکنون آن هیبرید آمازون مولی تنها ماده تولید میکند. همه آنان مونث هستند و فقط دخترانی به وجود میآورند که شبیه خودشان هستند.
با این وجود، اگر فقط یک مولی آمازون یا یک مخزن کامل از مولیهای آمازون را به تنهایی نگه دارید آنان تولید مثل نمیکنند. دلیل آن این است که آن ماهیها در واقع هنوز باید با یک نر از یکی از آن گونههای اجدادی جفت گیری کنند. این گونهای است که نمیتواند در درون خود تولید مثل کند و باید برود و یک نر از گونه دیگری از ماهی را پیدا کند. اسپرم این فرآیند شروع رشد تخمک هایش را آغاز میکند. با این وجود، مولی ماده آمازون اسپرم و تمام ژنهای درون آن را از بین میبرد. پس از آن که توانست با یک ماهی نر از گونه دیگری جفت گیری کند صرفا یک دسته کامل از خود را شبیه سازی میکند. بنابراین، زیست شناسان آن ماهی را انگلهای جنسی مینامند.
در اینجا یک موضوع خنده دار وجود دارد، زیرا این نیز شبیه کاری است که ویروس انجام میدهد، اما ویروس زنده نیست و به میزبان دیگری نیاز دارد تا نسخههای بیش تری از خود دقیق خود ایجاد کند. وقتی واقعا سعی میکنید معنی زنده بودن را با کلمات بیان کنید مولی آمازون و چیزهایی مانند آن میتواند همه شما را درگیر کند.
من در اینجا مشکل زبان ترسیم دایرهای را میبینم. ما سعی میکنیم این دایرهها را ترسیم کنیم و شاید این بخشی از مشکل باشد. این بیشتر یک مشکل فلسفی است تا علمی. فیلسوفان مدت زیادی است که به این موضوعات فکر میکنند. یک راه بسیار ساده برای درک این مشکل و شاید یک راه حل به جای زندگی باشد برای مثال، بگویید خب، بازی چیست؟
اگر سعی کنید تعریف دایرهای کاملا واضحی از بازیها ارائه دهید شکست خواهید خورد. آیا بازیها باید شامل کارت باشند؟ خب، بازی میتوانند شامل کارت نیز باشند، اما میتوانند توکنهایی مانند مونوپولی را نیز در بر گیرند. آیا با بازی کردن پول در میآورید؟ خب، از طریق بازیهای خاص بله؛ و دیگرانی که باید برای بازی کردن آنان پول پرداخت کنید. آیا باید در یک بازی برنده شوید؟ خب، گاهی اوقات.
با این وجود، هیچ وقت بچهای ندارید که به اسباب بازی فروشی برود و به بخش بازی برود و بگوید: "این چیست؟ من نمیفهمم".
چیزی که "لودویگ ویتگنشتاین" فیلسوف گفته بود که بازیها چیزهایی هستند که شباهتهای خانوادگی دارند بنابراین، تمام بازیها در این نوع شبکه از معنای مرتبط به هم متصل هستند. بنابراین، افرادی خواهند بود که خواهند گفت ما واقعا برای اهداف علمی به تعریفی از زندگی نیاز داریم. بنابراین، برای مثال ناسا میتواند ایدهای از کاری که آنان انجام میدهند داشته باشد. ما واقعا به تعاریف روشنی از زندگی نیاز داریم. با این وجود، افراد دیگری هم هستند که میگویند تعریف زندگی پوچ و اتلاف وقت است. فیلسوفی به نام کارول کلیلند میگوید این مانند کیمیاگرانی است که آب را در سال ۱۵۰۰ تعریف میکنند. این اتلاف وقت، اما بدون درک مولکولها و ساختار اتمی آن است.
این مولکولها از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده اند و نحوه پیوند آنان منجر به انواع رفتارهای متفاوتی میشود که ما برای آب میشناسیم. اگر میتوانستیم شکل دیگری از زندگی را در جای دیگری پیدا کنیم این صرفا بازی را عمیقا تغییر میداد و شاید مجبور میشدیم عقب نشینی کنیم و بگوییم بسیار خب نظریه ما برای توضیح زندگی هم در زمین و هم در آلفا قنطورس یا هر کجای دیگر چیست. با این وجود، من اصلا تعجب نمی کنم اگر اولین برخورد ما با چیزی که به نظر می رسد زندگی است ما را کاملا گیج کند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: دانشمندان زندگی گلبول های قرمز باکتری ها مولکول ها ویروس ها چیز هایی بازی ها سلول ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۹۹۴۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تشکر از دادستان محترم و یک پرسش!
اولویت برخورد قاطع و پشیمانکننده با جرایم سازمانیافته و عوامل پشت صحنه پدیده کشف حجاب نباید مانع مقابله با خانمهای کشف حجابکنندهای باشد که اکثریت قریب به اتفاق آنها از پشت صحنه ماجرا بیخبرند...
به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- دیروز جناب آقای موحدی آزاد، دادستان محترم کل کشور در نشستی با حضور معاونان دادستان کل و قضات و دادیاران دیوان عالی کشور، ضمن بیان این نکته که «کلیات طرح نور فراجا مورد تایید است و از اقدامات قانونی آنان حمایت میکنیم»، تاکید کردند که: «باید اولویت با جرایم سازمانیافته در فضای حقیقی و مجازی در حوزه عفاف و حجاب باشد». تأیید طرح نور فراجا و تاکید بر اولویت برخورد با جرایم سازمانیافته، از حساسیت دادستان محترم نسبت به پدیده پلشت کشف حجاب و ضرورت مقابله با آن حکایت میکند که به حق قابل تشکر و تقدیر است. اما، با توجه به انتقادات منطقی و مستندی که بر لایحه موسوم به حجاب و عفاف وارد است و به وضوح از ناکارآمدی و پیامدهای سوء آن در صورت تصویب حکایت میکند، پرسشی نیز از جناب ایشان در میان است که طرح آن را با عرض پوزش و فقط برای درک بهتر نظر دادستان محترم، خالی از فایده نمیدانیم. بخوانید!
۲- حجتالاسلام والمسلمین جناب موحدی آزاد بر اولویت برخورد با جرایم سازمان یافته در حوزه عفاف و حجاب تاکید فرمودهاند، که منطقی نیز هست و به قول حضرت آقا «مسئله حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت، مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند». از این روی همانگونه که دادستان محترم تاکید کرده است، باید هم برخورد قاطع با دستهای پشتپرده و جرایم سازمانیافته در اولویت باشد. و اما پرسش آمیخته به دغدغهای نیز در میان است و آن، این که مبادا منظور از اولویت برخورد با جرایم سازمانیافته، به معنا و مفهوم بیتوجهی و رها کردن مقابله با کشف حجاب در انظار و اماکن عمومی باشد! این سؤال از آنجا مطرح است که متاسفانه در ماده ۴۹ لایحه موسوم به عفاف و حجاب، به گونهای غیرقابل توجیه و در مغایرت آشکار با احکام شرعی و قوانین جاری کشور، مقابله با حکم شرعی و قانونی کشف حجاب نادیده گرفته شده است.
۳- پیش از این در یادداشتی با عنوان «فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف»! به این نکته اشاره کرده و آورده بودیم:
«در ماده ۴۹ لایحه عفاف و حجاب آمده است «هر زنی در انظار عمومی، معابر یا اماکن عمومی که نوعاً در منظر نامحرم است، اعم از فضای حقیقی یا مجازی کشف حجاب کند، به نحوی که چادر یا مقنعه یا روسری یا شال و امثال آنها بر سر نداشته باشد، در مرحله اول از طریق سامانههای هوشمند فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران (فراجا) با تطبیق با سایر بانکهای اطلاعاتی اطمینانآور احراز هویت قطعی مرتکب، معادل یک دوم حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه و لیکن اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق میشود و با استفاده از سامانههای هوشمند یا پیامک یا پست به وی اعلام میشود. در صورت تکرار در مدت تعلیق جریمه (مرتبه دوم) علاوهبر اخذ جریمه مرتبه اول، معادل حداکثر جزای نقدی درجه هشت جریمه و از طرق مذکور به وی اعلام میشود، در مرتبه سوم توسط مرجع قضائی به جزای نقدی درجه شش و در مراتب بعدی به جزای نقدی درجه پنج محکوم میشود. در صورت تکرار بیش از چهاربار، مرتکب به مجازات تکرار جرم موضوع ماده ۳۷ این قانون، غیر از حبس محکوم میگردد»!... یک بار دیگر متن این ماده را بخوانید! پلیس از برخورد قانونی با کشف حجاب که «جرم مشهود» است و باید بلافاصله از آن جلوگیری کند، منع شده است! و به جای آن باید پس از مشاهده کشف حجاب از کشف حجابکننده عکس بگیرد و خانم کشفحجابکننده را از طریق سامانهها شناسائی کند و سپس به او پیامک بزند و در نهایت خانم کشفحجابکننده به جریمه نقدی محکوم خواهد شد و مطابق این ماده «اخذ جریمه مذکور به مدت ۳ سال معلق میشود و با استفاده از سامانههای هوشمند یا پیامک یا پست به وی اعلام میشود »! و... یعنی پول بده و کشف حجاب کن! و تازه این جریمه هم ۳ سال به حالت تعلیق خواهد بود! و...«تا نوشدارو آید، سهراب مرده باشد»!
گفتنی است اشکالات جدی لایحه عفاف و حجاب تنها محدود به ماده یاد شده نیست و امید است این لایحه که نه فقط در پیشگیری از کشف حجاب ناکارآمد است، بلکه ترویجکننده این پدیده پلشت نیز هست، از اساس کنار گذارده شود.
۴- و اما، اولویت برخورد قاطع و پشیمانکننده با جرایم سازمانیافته و عوامل پشت صحنه پدیده خانمانسوز کشف حجاب نباید مانع مقابله با خانمهای کشف حجابکنندهای باشد که اکثریت قریب به اتفاق آنها از پشت صحنه ماجرا بیخبرند و به قول حکیمانه و پدرانه حضرت آقا: «بنده اطمینان دارم که بانوان کشورمان، حتّی کسانی که یک مقداری هم در زمینه حجاب سهلانگاریهایی دارند، اینها دلبسته اسلامند، دلبسته نظامند، بارها هم این را ما گفتهایم. به این چشم بایستی به زنهای ما نگاه کرد. امّا خب این قضیّه حجاب را بایستی رعایت بکنند، همه باید رعایت کنند».
۵- گفتهاند - و عاقلانه نیز هست- که «در مثل مناقشه نیست» در کلام خدا هم آمده است «یضْرِبُ اللهُ الاَمْثَالَ للنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ... خدا برای مردم مثال میآورد تا دریابند». حالا به عنوان مثال، اشاره به پدیده ویرانگر و تباهکننده توزیع مواد مخدر میتواند گرهگشا باشد. بدیهی است که در این میان باید مبارزه با واردکنندگان کلان و قاچاقچیان اصلی مواد مخدر و مقابله سخت با آنها در اولویت باشد. اما، آیا میتوان به بهانه مبارزه با عوامل اصلی (پشت صحنه)، از مقابله با عوامل میدانی خودداری کرد و جمعیت معتادان را به حال خود رها ساخته و برای نجات آنها از این بلای خانمانسوز دست به اقدامی نزد؟! جمعیت معتادان بیآن که بدانند و یا بخواهند قربانیان اصلی مواد مخدر و سرانگشت قاچاقچیان کلان هستند و اگر از این بلای فلاکتبار رها شده و آلوده به مواد مخدر نباشند، از قاچاقچیان اصلی و توطئهگران بیرونی کار چندانی ساخته نیست.
۶- رهبر معظم انقلاب در بیانی کارشناسانه میفرمایند «در این قضیّهای که امروز در کشور مطرح است - مسئله حجاب- دخالت بیگانگان واضح بود، آشکار بود. از بیرون، در این دستگاههای ارتباط جمعی و انواع و اقسام رسانهها، در این قضیّه دمیده شد. حالا یک عدّه هم در داخل البتّه کمک کردند، امّا عمده، از بیرون این کار هدایت شد و فکر شد و دنبال شد؛ به این توجّه بشود. خود بانوان ما، خود زنان عاقل و فهمیده ما به این نکته توجّه کنند که این قضیّه را دشمن دارد از بیرون دنبال میکند. طبق آنچه در گزارشهای قابل اعتماد به ما رسید، بعضیها را استخدام کردند که بیایند در جامعه هنجارشکنی کنند، حرمت حجاب را بشکنند. خب باید بانوان ما و کسانی که در این قضیّه فکر میکنند، حرف میزنند، به این نکات توجّه کنند. وقتی ما میبینیم دست بیگانه در قضیّهای دارد عمل میکند، خب باید مواضعمان را متناسب با همین قرار بدهیم که به آن بیگانه کمک نکنیم».
آیا پیشگیری از کشف حجاب در انظار و اماکن عمومی، کمکرسانی و یاری به زنان کشفحجابکننده و اقدامی خداپسندانه و بشردوستانه برای نجات آنها نیست؟!
۷- و بالاخره با شناختی که از حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای موحدی آزاد در دست است و با توجه به جایگاه رفیع و حساس ایشان، تردیدی نیست که مقصود حضرت ایشان از اولویت برخورد با جرایم سازمانیافته و پشت صحنه ماجرای (به قول حضرت آقا چالش تحمیلی حجاب) بیتوجهی به نجات دختران و زنان کشفحجابکننده از چنگال این پدیده پلشت نیست.